باب توبه:
ز عجز و چرب زبانی و انکار و مَلَق
ز سرفکندگی و عذر و اضطراب و قَلَق
کسی عدول ز تنبیه عذر خواه کند
قبول توبه ز هر صاحب گناه کند
که رمز علّت و معلول را نمی داند
کتاب خلقت مخلوق را نمی خواند
* * *
بشر به سائق ترس و هراس بت ساز است
نیازمند به بتهای کار پرداز است
چرا که جُبن، عجین در ضمیر و خُبلت اوست
از آن اطاعت بت، فرع خوی و خصلت اوست
روان به مجلس تن پای بسته محبوس است
قرین یأس و دمادم در آه و افسوس است
دریغ:
دریغ آیدم از لطف کردگار کریم
درین فراخ بساط و بدین اساس عظیم
که حاصلش به جز از محنت و مشقّت نیست
فغان و آه و تبه کاری و مذلّت نیست
ازین مکّاره هر آن مشتری است مغبون است
اگر که لیلی طنّاز یا که مجنون است
اگر بدیدۀ تحقیق بنگری هستی
لبالب است ز نیرنگ و مستی و پستی
کریم اوست لئیم و لئیم اوست کریم
حکیم اوست عوام و عوام اوست حکیم
چرا که اینهمه اوصاف جملگی دامند
همه غریق به دریای وَهم و اُوهامند
کریم نی کرمش از سخاوت و جود است
برای جلب عوام و تجارت و سود است
لئیم زعهد صباوت دچار کمبود است
از آن نواله سَرِ سفرهاش نمکسود است
هر آن خصیصه که در خلق آدمیزاد است
صفا و صدق و ریا یا که داد و بیداد است
بیا به حال بشر زار زار گریه کنیم
چو شوی مرده عروسان عزا و ندبه کنیم
که خود حیات و مماتش پر از مکافات است
ز مهد تا به لحد در هجوم آفات است
* * *
بنای پیکرهاش از عصارۀ خون است
همین عصارۀ رنگین عجیب معجون است
به ظاهر ار نگری ریشۀ نباتات است
ولیک شیرۀ پسماندۀ کثافات است
عصیر گند و کثافات که در دل خاک است
جهنمّی که پر از لاشههای ناپاک است
مزار کرگدن و فیل و شیر و میمون است
پر از براز شتر چون فرات و جیحون است
پر از سُم و دُم و سرگینِ گوسپندان است
هزارگونه فضولات چارپایان است
قرارگاه گراز و شغال و کفتار است
رطیل و عقرب و خرچنگ و باشه و مار است
چو معده ممتلی از گاز و دوده و کرم است
چو روده منبع گنداب و پر مبز جِرم است//
غذا و قوت خلدیتّی ازین نجاسات است//
منم بهانه، خود این منشاء جنایات است
مناجات:
کنون به درگه دادار التماس کنیم
جبین به خاک، بدو حمد بیقیاس کنیم
که ای یگانۀ معبود و خالق دو جهان
رسیده جان خلایق ز رنج و غم به لبان
زمین زخون جوانان چو لالهزار شده
ز بسکه غائله و جنگ و کارزار شده
نه مادری که بدل داغ نوجوانش نیست
نه شوی مرده عروسی به دل فغانش نیست
هر آنچه آهن و مس بود گشته توپ و تفنگ
هر آنچه شوره و گوگرد گشته پوکه فشنگ
|