• رنج باغبــان
  • جدل در ملکوت
  • دهقــــان نـــامه
  • گــــدا نــــامه
  • حماسه ظلمت شکن
  • حمــاسه خاوران
  • حماسـه هیزم شکن
  • لالــه های قافلانکوه
  • امیـــر کبیـــر
  • خـــادم نـــادم
  • چنین گفت بودا
  • آلبرت شوایتزر
  • کلیات بسیج خلخالی

در باب حماسه هیزم شکن

بسیج خلخالی خالق اثر معروف حماسه هیزم شکن است

در سال 1345 این کتاب به عنوان نامزد جایزه ادبی نوبل معرفی می گردد به دلیل اینکه کتاب به زبان فارسی نوشته شده بود در کمیته نوبل مورد بررسی قرار نگرفت ولی دانشگاه تهران که یک مرجع مهم علمی بود این اثر را مستحق دریافت این جایزه دانسته است.

 

استاد عبدالله باقری (فرزانه ‏پور) متولد 1292 در تهران است و یکی از اساتید بنام هنر تذهیب ایران زمین است که تذهیب اثر معروف حماسه هیزم شکن از شاهکارهای او محسوب میشود .

 

استاد محمد تجویدى متولد سال ۱۳۰۳ در تهران، فرزند محمدهادى تجویدى، استاد نقاشى هنرهاى زیبا و از شاگردان کمال ‏الملک نقاش بزرگ قاجار بود.

محمد تجویدى حدود صد و بیست جلد کتاب از دیوان‏ هاى شعراى ایران همچون سعدى، حافظ، بابا طاهر عریان، فردوسى و دیگران را به تصویر کشیده است.

تجویدى تصاویر کتاب حماسه ‏ى هیزم ‏شکن اثر بسیج خلخالى را بهترین اثر خود مى ‏انگارد.

حاضرین در سایت

ما 4 مهمان آنلاین داریم
خانه دهقان نامه آدم تا آدم
آدم تا آدم مشاهده در قالب PDF چاپ فرستادن به ایمیل
مشاهده در قالب PDF چاپ فرستادن به ایمیل
سه شنبه, 13 تیر 1391 ساعت 21:40

آدم تا آدم

 

به چشم خداوندگار هنر

تفاوت ندارد بشر با بشر

همه طفل آغوش یک مادرند

چه در باختر یا که در خاورند

همه رهنورد دیار دل اند

ز دریا شناور سوی ساحل اند

دو روزی در این کهنه مهمان سرای

کفی نان و آبی ز خوان خدای

دهند ار که فرصت، تناول کنند

دو روزی دگر ترک منزل کنند

* * *

جهانخوارها گر دهندش مجال

شکم سیر سازد، ز رزق حلال

در این کاروان روان تا عدم

کمین کرده رهزن قدم در قدم

که برباید از کف جوین نانشان

بنوشند از شیرۀ جانشان

در این ورطۀ پر ز خوف و خطر

چه جز مرگ دارد نژاد بشر

در این تفته بیدای بی انتها

صفا صف پیاده قفا در قفا

چه زشت و چه زیبا چه برنا چه پیر

چه رومی، چه زنگی، غنی یا فقیر

چه در چاه ذلّت چه در عزّ و ناز

چه سر در گریبان چه گردن فراز

چه محنت کش مفلس ژنده پوش

چه گنجور تن پرور باده نوش

درین کودکستان پی بازی اند

همه گرم در تیله اندازی اند

اگر صاحب گونه گون باورند

همه طفل آغوش یک مادرند

قد و نیم قد صف به صف کودکان

روانند و پویان پی گردکان

* * *

به چشم هنرمند بیدار دل

فرو ماندگانند در آب و گل

چنان خفتگانند در مهد تن

دوان روز و شب در تلاش کفن

مگر کام از وصل شیرین کنند

دمی رخش و شبدیز را زین کنند

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 03 دی 1391 ساعت 22:40