درس اول
بخوان! محمّد امین، بخوان بنام من بخوان
بدل هراس ره مده ! بخوان کلام من بخوان
بخوان بنام آنکه او ترا خجسته آفرید
بنام آنکه خلق را زخون بسته آفرید
بخوان محمّد امین! بخوان بنام من بخوان
بدل هراس ره مده بخوان کلام من بخوان
بنام آنکه علم را به بندگان عطا نمود
هر آنچه بود در نهان، عیان و بر ملا نمود
روان نمود در قلم معارف نهفته را
حدائق شکفته را ، حقایق نگفته را
بخوان محمّد امین! بخوان بنام من بخوان
بدل هراس ره مده، بخوان کلام من بخوان
بگیر قفل از زبان، نخست نام من بگو!
سکوت را بهم بزن! مدد زنام من بجو!
به پیروان راه خود، برو پیام من بگو!
به راستان دین حقّ بگو سلام من بگو!
بخوان محمّد امین، بخوان بنام من بخوان
بدل هراس ره مده، بخوان کلام من بخوان
بگو محمّد امین قلم ودیعت من است
در آن نهفته از ازل همه حقیقت من است
مفسّر حقایق پسین شریعت من است
شکسته باد اگر دمی نه در طریقت من است
بخوان محمّد امین بخوان بنام من بخوان
بدل هراس ره مده بخوان کلام من بخوان
بگو محمّد امین! بر آفریدگان من
کمال و عقل و علم شان بُود همه از آن من
حکیم رزق حکمتش ز ریزه ها ی خوان من
خرَد و جیزه ای عیان ز حکمت نهان من
بخوان محمّد امین، بخوان بنام من بخوان
بدل هراس ره مده بخوان کلام من بخوان
قلم بدست مرد حق امیر لشگر من است
یکی هزار صف شکن درون سنگر من است
پس از تو در جهان همین یکی پیمبر من است
پیام اوّلین من کلام آخر من است
بخوان محمّد امین، بخوان کلام من بخوان
بدل هراس ره مده بخوان بنام من بخوان
دریغ اگر فتد قلم بدست نابکارها
برهنه تیغ در کف گروه باده خوارها
چو برّه آهوی حزین بچنگ لاشخوارها
بجان بندگان حق چو نیش گُرزه مارها
زمانه پر فسون کند، جهان پر از جنون کند
خرد ز سر برون کند، حیات پر ز خون کند
زلال چشمه گهر اگر بدست عاقلان
بلای هستی بشر اگر بدست ظالمان
عصیر جوهر هنر اگر بدست عاشقان
محیط ورطۀ خطر اگر بدست غافلان
جهان چو شهر بی عسس، خرد چو مرغ در قفس
حیات همچو مزبله پر از کثافت و مگس
مدافع ستم کشان قلم زن ار که دادگر
مشوّق ستم گران و گر جهول و بدگهر
عدوی مردم جهان بدست دشمن بشر
بخرمن سعادت و فلاح و عافیت شرر
بحکمت ار رقم زند شفا دهنده چون دوا
ز غفلت ار قدم زند درو کننده چون وبا
معلّم ای که وارث چنین گران ودیعتی
بدست تو رسیده از خدا چنین غنیمتی
قلم یتیم در بدر تو مجری وصیّتی
روا مدار ز اهرمن رسد بدو اذیّتی
که این سلاح در زمین بتو امانت من است
به صلح و عدل و عافیت بدو ضمانت من
|