• رنج باغبــان
  • جدل در ملکوت
  • دهقــــان نـــامه
  • گــــدا نــــامه
  • حماسه ظلمت شکن
  • حمــاسه خاوران
  • حماسـه هیزم شکن
  • لالــه های قافلانکوه
  • امیـــر کبیـــر
  • خـــادم نـــادم
  • چنین گفت بودا
  • آلبرت شوایتزر
  • کلیات بسیج خلخالی

در باب حماسه هیزم شکن

بسیج خلخالی خالق اثر معروف حماسه هیزم شکن است

در سال 1345 این کتاب به عنوان نامزد جایزه ادبی نوبل معرفی می گردد به دلیل اینکه کتاب به زبان فارسی نوشته شده بود در کمیته نوبل مورد بررسی قرار نگرفت ولی دانشگاه تهران که یک مرجع مهم علمی بود این اثر را مستحق دریافت این جایزه دانسته است.

 

استاد عبدالله باقری (فرزانه ‏پور) متولد 1292 در تهران است و یکی از اساتید بنام هنر تذهیب ایران زمین است که تذهیب اثر معروف حماسه هیزم شکن از شاهکارهای او محسوب میشود .

 

استاد محمد تجویدى متولد سال ۱۳۰۳ در تهران، فرزند محمدهادى تجویدى، استاد نقاشى هنرهاى زیبا و از شاگردان کمال ‏الملک نقاش بزرگ قاجار بود.

محمد تجویدى حدود صد و بیست جلد کتاب از دیوان‏ هاى شعراى ایران همچون سعدى، حافظ، بابا طاهر عریان، فردوسى و دیگران را به تصویر کشیده است.

تجویدى تصاویر کتاب حماسه ‏ى هیزم ‏شکن اثر بسیج خلخالى را بهترین اثر خود مى ‏انگارد.

حاضرین در سایت

ما 5 مهمان آنلاین داریم
جنگ مشاهده در قالب PDF چاپ فرستادن به ایمیل
مشاهده در قالب PDF چاپ فرستادن به ایمیل
دوشنبه, 09 اردیبهشت 1392 ساعت 05:25

جنگ


جنگ و خونریزی خلاف فطرت انسانی است

ناشی از بیماری روح است و از نادانی است

جنگ ای بنیان کن بنیان کاخ آرزو

بر تو هر لحظه هزاران لعن و نفرین و تفو

جنگ ای سرمنشاء انواع آلام بشر

محو باد از صفحۀ هستی ترا نقش و صور

جنگ ای باد خزان بر گلشن هستی وزان

جنگ ای خصم تمدّن خصم بی باک و امان

نوجوانان را کشی از  حجلۀ گرم زفاف

میکنی مجبور بر خونریزی و  قتل و مصاف

نوعروسانرا ز کام عشق و امید و وصال

میکشی بر چنگ ناکامی و ادبار و زوال

کودک بی جرم و بی تقصیر زیبا و قشنگ

دیده از هم ناگشوده میشود قربان جنگ

مالیات بینوایان میرود در کام تو

میشود تاراج امّید بشر از نام تو

حاصل مصنوع ملیونها نفر در قرنها

میکنی در آن واحد محو و نابود و فنا

از چه ای بر همزن نظم و اساس زندگی

ای بقایای صفات وحشت و درّندگی

برزگر را میکشانی از میان کشتزار

تا براه کشتن و خونریزی اندر کارزار

جنگ ای دریای بی پایان و پر طوفان مرگ

ناخدای کشتی بی لنگر و سکّان مرگ

تا تو هستی هست در عالم رسوم بردگی

تا تو هستی دل چسان بند و بشر بر زندگی

ای نشان کفر و بی دینی و جهل و خودسری

ای بقایای سجایای نژاد بربری

جانور در پرتو تعلیم انسان رام شد

شیر از خشم و پلنگ از بغض و کین آرام شد

شرمتان باد از وحوش ای مردم جنگ آفرین

گر نیاید شرمتان از مردم روی زمین

نیست غیر از این سزای آتش افروزان جنگ

تا ابد دشنام و فحش و لعنت و نفرین و ننگ