مکتب آزادگان
درسهای مکتب آزادگان
هست غیر از درس آب و مشق و نان
تا چگونه آدمی جان پَرورد
زندگی را در جهان زآن سر بَرد
تا سَبُک بال و مبارک دم شود
زخمهای خلق را مرهم شود
حاصل علم ار نه بیآزاری است
ورنه انصاف است و مردمداری است
گر نه تیمارِ روان خستههاست
در پسِ زانوی غم بنشستههاست
این که جهل و موجب بدختی است
خود اساس ذلّت و سرسختی است
علم اگر آموزش سوداگری است
بیعِ کالا بیرضایی مشتری است
خواندن علم است بَهرِ جمع مال
اینکه نبود علم، جَهل است و وبال
|