عروس شرق
این خراسانست آسانش مگیر
گنج پنهان است ارزانش مگیر
این عروس دلربای آسیاست
مظهر فیضِ حریم کبریاست
این زیارتگاه قلب مصطفاست
این عبادتگاه جان مرتضاست
پرده بر گیر از حجابِ خاک آن
تا ببینی جانهای پاکِ آن
در خراسان عاشقان خوابیدهاند
عارفان و شاعران خوابیدهاند
نور نیرو داده بر آب و گِلش
مطلع الانوار حق گشته دلش
کُو دیاری در همه روی زمین
چون خراسان پاسدار علم و دین
خفته در آغوش او صدها حکیم
مانده از هر پخته میراثی عظیم
هر یکی فخر نژاد آدم است
گوهر دریای عقل عالم است
سرزمین عقلها و نورهاست
روشنی بخشای چشم کورهاست
مادرِ فرزانۀ فرزانهگان
چهرههای تابناک جاودان
زادگاه جانِ پاکِ مولوی است
نغمه پردازِ نوای مثنوی است
پیر دانش طفل ابجد خوان اوست
پیرمعنی بندۀ احسان اوست
بَودِ چندین قرن سیر آفتاب
موج خیز فکر آن عالیجناب
ژرفتر از عمق اقیانوسهاست
جرعه نوشش عقل جالینوسهاست
بَعدِ چندین قرنها سیر زمان
فکر دانایان مشهورِ جهان
در خَم یک کوچۀ اندیشهاش
بر سر هر شاخ صدها ریشهاش
از تحّیر مات و حیران گشتهاند
غرقه در دریای عرفان گشتهاند
|