ديار پاكان
ای خراسان ای ديار پاكها!
افتخار پاك پرور خاكها!
خاك تو پرورده بس آزادگان
در رَهِ حق و شرف سردادگان
هر يكی در عقل و دانش بی قرين
هر يكی را از جهانی آفرين
هر يكی سير هزاران كاروان
كاروانهای خرد را ساربان
هر يكی صدر هزاران انجمن
در نجوم و حكمت و فضل و سخن
هر يكی پير هزاران خانقاه
رهنمون در هر كجا گم كرده راه
هر يكی داناترين دانشوران
افتخار نسلها در هر زمان
هر يكی در كار خود علّامهای
تيزتر از تيغ بر كف خامهای
هر يكی خورشيدی از برج نبوغ
يافته دانشسراها زان فروغ
من چگونه وصف آن پاكان كنم
زهره كوتاه كار بی باكان كنم
من كجا و وصف آن دارالعلوم
مكتب فردوسی و ملّای روم
ما كجا و آن ديار فضل و فن
مهدجنبان ابوالقاسم حسن
بر شكافم سينۀ تاريخ را
وانَهم بر غافلان مريّخ را
من بوصفت ای جمال بی مثال
عاجزم از شرح و بسط و قيل و قال
|