طبابت چاپ
مشاهده در قالب PDF چاپ فرستادن به ایمیل
پنجشنبه, 15 تیر 1391 ساعت 05:52

طبابت

 

شب است و فغان می زند مرغ شب

مسیحا نفس جسم و جان در تعب

فرو برده سر در گریبان غم

بدامان فرو بارد از دیده نم

بدیوان وجدان درش داوری است

ورا بر چنین شیوه نا باوری است

که کار طبابت تجارت شده

به پاریس این بی طهارت شده

طبیبان نه کوشند الّا به پول

تفاوت ندارد چه دانا چه گول

مریض ار ندارد به کف سیم و زر

نگهبان و دربان براند ز در

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 02 بهمن 1391 ساعت 06:27