|
سه شنبه, 18 مهر 1391 ساعت 05:25 |
|
از باستان
السّلام ای معلّم ثانی
وی حکیم بزرگ ایرانی
ای که با مشعل کمال و خرد
تافتی بر جهان ظلمانی
ای که رغم معلّم اول
فیلسوف شهیر یونانی
یکّه تاز کلاس افلاطون
در فن منطق و سخنرانی
خم نگشتی به مال و منصب و جاه
نشدی جیره خوار دیوانی
نشدی اوستاد غول ستم
یار غار سکندر جانی
چون سزد حضرت معلّم را
عمل از جهل و عجب و نادانی
خلق را بر حذر کند ز خطا
خود شود مرتکب به پنهانی
وای بر روزگار خلق جهان
گر خرد رو نهد بویرانی
این چنین اوستاد و آن شاگرد
خود به تأسیس، باد ارزانی
حاصل تربیت اگر اینست
ای خوشا جاهلی و نادانی
تربیت باید از بشر سازد
پری و حور نی دد جانی
پاک ساز و ز کشت زار حیات
خوی اهریمنیّ و حیوانی
بر زوایای ظلمت تن ها
بد ماند فروغ یزدانی
بگسلد بند های آز و هوس
بند ساز و هوای نفسانی
تا نماند به کائنات وجود
اثر از مکر و کید و شیطانی
او چه پرورده فاتحی منفور
مظهر شهوت و ستم رانی
فاتحی که اسیر یک زن بود
وای بر اوستاد این جانی
|